پیشینان قَجَر آغا کوکبالحاجیه همسرابوالحسن حکیمباشی
تبار قاجاردولو
ژانویه ۲۰۱۴

طبق شجره نامه خاندان کوکب الحاجیه همسر ابوالحسن حکیم باشی دختر مهدی خان آصف السلطنه فرزند میرزا محمد خان بیگلربیگی قاجاردولو بوده که رابطه مهدی خان را با میرزا محمد خان با منابع تاریخی تطبیق نمیتوان داد. با عرض سپاس به بانو زهره دانشپور و اینترنت میدانیم که به احتمال قوی میرزا محمد خان پدربزرگ او (مهدی خان) بوده.

به دلایل بالا کوکب الحاجیه دختر مهدی خان قاجاردولو آصف السلطنه فراشباشی محمد علی میرزا ولیعهد و پدر او میرزا مظفرالدین شاه، فرزند محمد باقرخان قاجاردولو بیگلربیگی، پسر پنجم میرزا محمدخان بیگلربیگی قاجار دولو «تاجبخش» بود. دو نکته جالب در مورد این دو پدر و پسر:

نکته دیگر راجع به شخصیب که در بالا مصطقی حاجب الدوله شناخته شده  و در عکس همراهان مظفرالدین شاه در سفر اوروپا هست.  بامداد میگوید او همان مصطفی قلی خان حاجب الدوله دولو است. اما طبق گفته مسعود خان قراجه داغی، حاجب الدوله دولو پسر خاله ابراهمیم حکیمی بوده چون اگر منابع بالا درست باشد و او دختر مهدی آصف السلطنه باشد  عمۀ پدر مصطفی خان حاجب الدوله بوده. با اینکه ازدواج بین فامیل درآن زمان رایج بوده مشکل میشود این دو موضوع را با هم تطبیق داد. 

شخصیت بسیار جالب دیگر پسر مهدیخان که برادر کوکب الحاجیه میشود ولیخان آصف السلطنه دولو میباشد (با فشاردادن موشواره روی نامش به اطلاعات موجود در همین تارنما رجوع فرمائید).

پیدا کردن این اصلاحات کار آسانی نبود و اگر اشتباهی شده به خاطر نداشتن اسم خانوادگی در آن دوران و  دلبخواهی بودن القاب قاجار  است. اگر به منابع استقاده شده زیر مراجعه کنید، میبیند که خود فرهیختگان آن دوره هم اشتباه غیر عمدی مرتکب میشدند. به عنوان نمونه مافی یکبار حاجب الدوله را مصطفی و بار دیگر بهمن میرزا(؟!) خطاب میکند.


مهدی خان آصف السلطنه

مهدى خان قاجار دولو پدر کوکب الحاجیه (مادر ابراهمیم حکیمی): بامداد، مهدی، رجال ایران جلد پنجم ۳۰۳ و ‌۳۰۴

مهدی خان و علی نقی حکیمباشی در ولایتعهدی مظفرالدین میرزا  رجال ایران؛ بامداد؛ جلد چهارم صفحه ۱۳۰‌ و ۱۳۱

پسر وی ولی خان آصف السلطنه

 

Biographical notes: manuscript draft of Biographical notices of Persian statesmen and notables by G.P. Churchill, 1909  IOR/R/15/1/746  1909
 


 ولی خان آصف السلطنه  داماد مظفرالدین شاه مراجعه شود به مهدی خان آصف السلطنه قاجار دولو در بامداد جلد پنج  و اولاد مظفرالدین شاه

تاریخ نگارستان؛ جلد: ١ ؛ نويسنده:غفاری کاشانی، احمد بن محمد - صفحۀ ٨٠۴

اولاد مظفر الدين شاه.

 اولاد مظفر الدين از جناب مهديقلى خان مظفرى فرزند مرحوم نصرة السلطنه نواده مظفر الدين شاه پرسيدم شاه چند فرزند داشت گفت هفده فرزند يكم - محمد على شاه، دوم-شعاع السلطنه، سوم-سالار الدوله، چهارم- عضد السلطان، پنجم-نصرة السلطنه، ششم-ناصر الدين ناصرى، هفتم-بانو فخر السلطنه همسر مرحوم عين الدوله، هشتم-بانو عزة الدوله همسر مرحوم فرمانفرما، نهم-بانو عشرة السلطنه همسر آصف السلطنه، دهم-بانو قمر السلطنه همسر مرحوم احتشام الدوله، يازدهم-بانو نور السلطنه همسر مرحوم سيد كاظم آقاى امامى از علماء آذربايجان، دوازدهم-بانو شكوه السلطنه همسر مرحوم ناصر السلطان خديوى، سيزدهم-بانو شكوه الدوله همسر امام جمعۀ تهران، چهاردهم-بانو اقدس السلطنه همسر مرحوم حاج امين السلطنه، پانزدهم-بانو فخر الدوله همسر مرحوم امين الدوله، شانزدهم-بانو اقدس الدوله همسر جناب ظهير الاسلام نائپ التوليه مدرسۀ سپهسالار جديد در تهران، هفدهم-بانو انور الدوله همسر اقتدار السلطنه كامران.

http://www.qajarpages.org/mozaffareddinchildren.html

Princess Ashraf al-Saltaneh, (b. 1872). She married Mohammad Vali Khan "Saheb Jam" "Assef al-Saltaneh" "Ashraf al-Saltaneh," Chamberlain of Mozaffar ed-Din Shah.

پدربزرگ من در قسمتی از خاطراتش درشرح ریاست دانشکده کشاورزی میگوید:
با این مقدمه اوایل خرداد 1319 به کرج رفتم و به دفتررئیس دانشکده مراجعه کردم. ریاست با آقای جمشید دولو بود که از بستگانم  و تحصیلکردۀ کشاورزی از اوروپا بود، و من با اینکه ایشان را نمیشناختم، از این پیشآمد ناراحت بودم. درهر حال تعارفی کردم و نشستم.  ایشان تا ساعت دوازده مشغول جمعآوری کارهای خود بود. شخصی وارد دفتر شد وبه آقای دولو اطلاع داد که اتومبیلی که استادان را از تهران آورده بود معیوب شده و قابل برگشت به تهران برای بردن استادان نیست. آقای دولو به آن شخص مرا نشان داد وگفت که ایشان باید دستور فرمایند

 دانشکده کشاورزی – مدیرهای گذشته:

1317 -17 مهندس جمشيد دولوّ مدرسه عالي فلاحت
1319 -18 عبدالحميد حكيمي دانشكده كشاورزي
http://utcan.ut.ac.ir/fa/administrators.pdf

این جمشید دولو مهندس جمشید قاجار دولو است که مهندس کشاورزی بود و صاحب باغ جمشیدیه نیاوران بود که به فرح بعدا هدیه میدهد.  او نواده مصطفی قلی خان حاجب الدوله دولو پسر عموی مهدیخان آصف السلطنه بود. او پسر شاه قلی خان و فاطمه ملکه اقدس «نیره معظم» بود. شاه قلی پسر مصطفی قلی خان و همسر مشهور او فصل بهارخانم «ایران الدوله» بوده.
http://www.qajarwomen.org/fa/items/1388A35.html

باغ جمشیدیه:
http://hamshahrionline.ir/details/189672

شاه قلی و نیره معظم – قباله نکاح:
http://www.qajarwomen.org/fa/items/1388A54.html

جالبی کار اینجاست که طبق اطلاعات زیر فصل بهار خانم «ایران الدوله» دختر عمۀ حاجب الدوله و کوکب الحاجیه بوده چون او دختر «خواهر» مهدیخان آصف السلطنه قاجار دولو و سلطان حسین نیرالدوله نواده فتحعلی شاه (پدرش پرویزمیرزا نیرالدوله پنجاه وسومین پسرفتحعلی شاه) بود.  

سفرنامه های خطی فارسی
جلد: ٣

نويسنده:گروهی از نویسندگان سفرنامه رضوى‌\نظام العلما تبريزى‌
۶١١و منزل هيجدهم: سبزوارصفحه ۶۱۰
نزديك سبزوار كسان جناب شريعتمدار رسيده، اصرار كردند در خانۀ ايشان منزل شود . نوّاب نيّرالدوله نيز نوادۀ خود اميرزاده  (٣) را با بعضى كارگزاران  (۴ ) آن‌جا به استقبال فرستاده بودند. با اين‌كه از طرف ماها اخبار به كسى نشده بود، نمى‌دانم به چه وسيله مطلع شده بودند. بعد از ورود هم «قند» و «شيرينى» به احوالپرسى فرستاده، بعد خودشان تشريف آورده، شب را هم وعده گرفتند. شام را منزل ايشان صرف نموده، از آن‌جا سوار و روانه شد. نيّرالدوله، شاهزادۀ خوش‌خلق، ملايم و با انسانيّتى است. پسرش در تهران بود. از پيشخدمت‌هاى مقرّب شاهنشاه [است]. و نواده‌اش را خوب تربيت كرده، در  ١۴  سالگى خوش‌خط [و]باسواد است. عيالش همشيرۀ جناب اميرالامراء العظام مهدى خان فراش‌باشى است، كه بعد ملقّب به آصف السلطنه  (۵ ) شد.
(۵ )  فرهنگ رجال قاجار،۱۶: مهدى خان آصف السلطنه در سال ۱۸۵۵  م. به سمت فراش‌باشى مظفر الدين ميرزا وليعهد منصوب و از سال  ١٨٩١  م. با همين سمت در دستگاه محمد على ميرزا پسر وليعهد مشغول به كار شد. وى در سال  ١٨٩٣  م. ملقب به آصف السلطنه گرديد.


محمد باقر خان بیگلربیگی قاجار دولو : بامداد، مهدی، "شرح حال رجال ایران"، انتشارات زوار، جلد سوم ۳۰۷ و ۳۰۸

محمد باقر خان بیگلربیگی قاجار دولو  از دانشنامه آریانیکا

محمدباقر خان بیگلربیگی پسر پنجم میرزا محمد خان قاجار دولو و برادر کهتر الله‌یار خان آصف‌الدوله و داماد فتحعلی‌شاه[i] و خالوی محمدشاه که چندین سال بیگلربیگی تهران بوده است.

محمد باقرخان بیگلربیگی تقریباً همان عملی را که پدرش میرزا محمد خان بیگلربیگی در سال 1212 قمری، بعد از کشته شدن آغامحمدخان نسبت به فتحعلی‌شاه انجام داد همان خدمت را نیز نسبت به محمدشاه، در سال 1250 قمری بعد از درگذشت فتحعلی‌شاه، نمود.

میرزا محمدخان بیگلربیگی تا ورود فتحعلی‌شاه از شیراز به تهران احدی را اعم از شاهزادگان و مدعیان دیگر سلطنت را به شهر تهران راه نداد و دروازه‌ها را به روی همه بست و هر کس که خواست به زوروارد شهر شود در مقام مدافعه جدی برآمد و از این راه خدمت شایان تقدیری نسبت به فتحعلی‌شاه به عمل آورد تا این که چندی بعد فتحعلی‌شاه به شهر وارد شد.

محمد باقر خان هم چون بیگلربیگی و داخل در شهر بود بنا به دستور و اشاره قائم مقام، ظلالسلطان را به یاری رؤسا و سرکردگان سربازان مازندرانی در خانه خودش تا ورود محمدشاه محصور و زندانی نمود و وزیرش را نیز گرفتار و توقیف کرد.

پس از ورود محمدشاه به تهران برای تقدیر از وی امر شد که تمام دارایی محمد جعفر خان کاشی وزیر ظلالسلطان را که بالغ بر چند صد هزار تومان بود برای خود تصاحب کند و مانند پیش به سمت بیگلربیگی تهران تعیین و پسرش عیسی خان سمت معاونت او را یافت. نام برده در سال 1262 قمری در تهران درگذشت.

 


[i]. شوهر سلطان خانم دختر چهل و یکم فتحعلی‌شاه.

 منبع  بامداد، مهدی، "شرح حال رجال ایران"، انتشارات زوار، چاپ پنجم، تهران، 1378 ش.


مصطفی‌خان حاجب‌الدوله، پسر محمدرضاخان دولّو قاجار بامداد رجال ایران جلد پنجم  

 مصطفی‌خان حاجب‌الدوله، پسر محمدرضاخان دولّو قاجار و نوه حاجى محمدباقرخان (بیگلربیگى تهران). از تاریخ تولد و اوان زندگى او اطلاعى در دست نیست. وى در زمان ولایتعهدى مظفرالدین میرزا، فراش‌باشى او در تبریز و نیز حاكم خانمرود و بدوستان در ارسباران بود. در محرّم 1314، در اوایل حكومت مظفرالدین‌شاه، منصب فراش‌باشیگرى و لقب حاجب‌الدوله گرفت (نظام‌السلطنه مافى، ج 1، ص 229، 233ـ234؛ ظهیرالدوله، ج 1، ص 41؛ افضل‌الملك، ص 30، 79؛ بامداد، ج 5، ص 292) و صد فراش تُرك تحت امر او بودند (نظام‌السلطنه مافى، ج 1، ص 237).

از آغاز مشروطه‌خواهى، حاجب‌الدوله و امیربهادر (رئیس كشیك‌خانه) و نصرالسلطنه (فرمانده كل قشون پایتخت)، در اتحاد با عین‌الدوله (صدراعظم)، از مخالفان سرسخت مشروطه شدند؛ از این‌رو، حتى گروههایى كوشیدند براى اخراج حاجب‌الدوله، امیربهادر و نصرالسلطنه از ایران، از علما فتوا بگیرند تا مانع عمده‌اى از پیش روى مشروطه‌خواهان برداشته شود (رجوع کنید به ناظم‌الاسلام كرمانى، بخش 1، ج 1، ص 600؛ دولت‌آبادى، ج2، ص42، 52ـ53، 81ـ82؛ كسروى، ص123). در زمان تحصن مشروطه‌خواهان در سفارت بریتانیا نیز درخواست تبعید آنان مطرح شد (معاصر، ج 1، ص 121، به نقل از تلگرام شماره 226 از ایولین گرانت داف به سر ادوارد گرى، قلهك، 11 سپتامبر 1906).

در تمام دوره یازده ساله حكومت مظفرالدین‌شاه (1313ـ 1324) مصطفی‌خان، حاجب‌الدوله ماند و به ثروت فراوانى رسید كه از جمله املاك او منطقه نازی‌آباد تهران بود (بامداد، ج 5، ص 293). وى در دوره محمدعلى شاه به امیرمعظم ملقب شد (رجوع کنید به سالور، ج 3، ص2030، 2033، 2095؛ كتاب نارنجى، ج 1، ص 176؛ قس بامداد، ج 5، ص 293، كه اعطاى لقب امیرمعظم به مصطفی‌خان را به دوره پادشاهى احمدشاه نسبت داده است).

مصطفی‌خان در دوره محمدعلی‌شاه نیز از مخالفان سرسخت مشروطه بود (دولت‌آبادى، ج2، ص104). محمدعلى شاه در محرّم 1325، كه به جانش سوءقصد شد، ظفرالسلطنه (حاكم تهران و متمایل به مشروطه‌خواهان) را عزل و مصطفی‌خان را جانشین وى كرد. به‌دستور مصطفی‌خان و رضا بالا (رئیس نظمیه)، جمعى به سركردگى حیدرخان عمواوغلى*، به اتهام دست داشتن در آن واقعه، دستگیر و زندانى شدند و مصطفی‌خان شخصآ به استنطاق ایشان پرداخت. در پى اعتراض گروهى از مردم در مقابل مجلس شورا، شاه مجبور شد با تشكیل مجلسى از هیئت دولت و رؤساى ملّیون و گروهى از وكلاى مجلس موافقت كند. در این مجلس، مصطفی‌خان و رضا بالا مجرم تشخیص داده شده و عزل گردیدند (همان، ج 2، ص 199ـ200، 205ـ206؛ ملكزاده، ج3، ص 642ـ 643؛ تفرشى حسینى، ص 80ـ82)، به روایتى، بی‌تقصیرى مصطفی‌خان اثبات شد، ولى او شخصآ استعفا كرد (رجوع کنید به سالور، ج 3، ص 2030، 2033).

نام مصطفی‌خان در زمره اعضاى انجمنى مخفى، كه براى مشورت در كارهاى دولتى تشكیل شده بود، به چشم می‌خورد (رجوع کنید به ناظم‌الاسلام كرمانى، بخش 2، ج 4، ص 197ـ 198، پانویس 2). در 1326، مصطفی‌خان دوباره به حكومت تهران گمارده شد. وى به سبب اقدامات سخت و صریحش علیه مشروطه‌خواهان، به «دژخیم باغ‌شاه» معروف گشت (ملكزاده، ج 3، ص 642، 659؛ تفرشى حسینى، ص 90).

با خلع محمدعلی‌شاه از سلطنت در 1327، شاه به همراه چند تن از درباریان، به سفارت روسیه پناهنده شد (تفرشى حسینى، ص220). نام حاجب‌الدوله نیز در میان آنان ذكر شده است، اما معلوم نیست منظور مصطفی‌خان، حاجب‌الدوله مظفرالدین‌شاه، بوده است یا قهرمان‌خان، حاجب‌الدوله محمدعلى شاه (رجوع کنید به همان، ص 90). چند سال بعد نیز نام حاجب‌الدوله در زمره همراهان شاه مخلوع ذكر شده است كه از راه قزوین و رشت، خود را به تبریز رساندند (كتاب آبى ج 8، ص 1928)، اما این خبر هم ابهام دارد زیرا ظاهرآ مصطفی‌خان حاجب‌الدوله از ایران خارج نشده و كوشیده بود در حكومت مشروطه شغلى بیابد، اما موفق نشده بود (سالور، ج 4، ص 2854).

در هر حال، مصطفی‌خان در سالهاى 1328 و 1329 عقاید مشروطه‌خواهانه ابراز داشته و مصدر امورى بوده است (رجوع کنید به ]روزنامه[ مجلس، سال 4، ش 39، ص 3، ش 121، ص 2). از ادامه زندگى و تاریخ فوت او اطلاعى نیست.

صبح خفقان آور و گرم دوم تير 1287شمسي نويد روز خوبي را نمي داد. از ماه قبل (خرداد) محمدعلي شاه كه با مشروطه خواهان كنار نيامده بود در ظاهر به دليل گرمي هوا و در باطن با نياتي ديگر به باغشاه (كنار ميدان حر كنوني) رفته بود. هر روز مشق قزاقان در باغشاه جلب نظر مي كرد. مشروطه خواهان هم چندان ساده دل نبودند كه از اين حركات شاه بي اطلاع باشند. از چهاردهم خرداد تعدادي از مجاهدين مسلح گرداگرد مجلس شوراي ملي جمع شده بودند. نمايندگان نيز كه خطر جنگ را احساس مي كردند دوازده تن از بين خودشان انتخاب كردند كه با شاه مذاكره نمايند. ولي نمايندگان ساده دل بودند شاه مذاكره نكرده همه آنها را دستگير كرد و در يكي از ساختمانهاي باغشاه زنداني نمود. ولوله اي بين مردم افتاد. شاه پيشدستي كرد و پستخانه و تلگرافتخانه را به وسيله قزاقان اشغال نمود و مصطفي خان حاجب الدوله از نزديكان شاه حاكم تهران گرديد. 
http://www.iichs.org/srcfiles/printmag.asp?id=278

محمدعلي شاه و عده اي از درباريان و شاهزادگان هنگام اقامت در باغ شاه، چند روز قبل از بمباران مجلس 1-مصطفي حاجب الدوله 2- محمدعلي علاءالسلطنه 3-محمدعلي سردار افخمي 4- حسين پاشا اميربهادر جنگ 5-لياخوف (پالكونيك) 6-احمد ميرزا قاجار (وليعهد) 7-حسينقلي ميرزا نصرت السلطنه 8- محمدعلي شاه قاجار 9- شاهزاده مشدي(پسر كامران ميرزا ) 10- احمد مشيرالسلطنه 11- علي موثق الملك 12- ناصرالدوله ديبا 13- مهديقلي مجدالدوله 14- محمود علاءالملك 15-محمدولي آصف السلطنه

برداشته شده از رجال ایران؛ بامداد؛ جلد چهارم صفحه ۱۳۳‌


 

فتحعلی خان بیگلر بیگی مراغه

پسر چهارم میرزامحمد خان قاجاردولو بیگلر بیگی مشهور به تاج بخش بوده است. در سال 1262 قمری حاکم مراغه بوده.فتحعلی خان در سال 1268 با حکم شاهزاده حشمت الدوله حاکم مراغه گردید.اما یک سال بعد یعنی در 1269 از حکومت مراغه معزول به جای او نواب عباسقلی میرزا حاکم مراغه گردید.


میرزا محمدخان قاجار دولو بیگلربیگی

میرزا محمدخان قاجار دولو بیگلربیگی[i] از بزرگان قاجاریه پسر حسن خان[ii] بیگلربیگی استرآباد که چندین سال[iii] بیگلربیگی یعنی حاکم تهران بود. وی پدر اللهیارخان آصف‌الدوله و پدر زن عباس میرزا نایبالسلطنه می‌باشد. در 1200 قمری آغامحمدخان او را به حکومت قزوین منصوب نمود و حکومتش تا اوایل سال 1209 ق. در آنجا ادامه داشت در این سال آغامحمدخان او را به تهران خواست و به سمت بیگلربیگی (استاندار) تهران برگزید و از این تاریخ بیش از پیش بر اهمیتش افزوده گردید و به جای او مهدی قلی خان قوانلوی قاجار نوه عموی پدر خود را به حکومت قزوین فرستاد.[iv]

در سال 1217 ق. فتحعلی‌شاه دختر او را به حباله نکاح عباس میرزا درآورد و عروسی بسیار مفصلی برای او گرفت و بعد معروف شد به مهد علیا و در سال 1273 قمری درگذشت و علاوه بر عباس میرزا خود فتحعلی‌شاه[v] و دو فرزند دیگر او نیز شیخ علی میرزا ملقب به شیخ‌الملوک پسر نهم فتحعلی‌شاه[vi] و محمدرضا میرزا متخلص به افسر پسر سیزدهم فتحعلی‌شاه[vii] داماد بیگلربیگی بوده‌اند.

میرزا محمدخان بیگلربیگی خیلی طرف اطمینان آغامحمدخان قاجار مؤسس سلسله قاجار بوده و پس از این که تهران را در سال 1203 قمری پایتخت خود قرار داد هر زمان که به مسافرت و یا به جنگ می‌رفت حکومت تهران را تحت نظر او می‌گذاشت و چون سال‌ها در این سمت باقی بود به این مناسبت معروف به بیگلربیگی یعنی حاکم شد و پس از وی اولاد و اعقابش نیز چندی سمت مزبور را دارا بودند. در سال 1209 ق. پس از این که لطفعلی خان زند در بم دستگیر و در کرمان آغامحمدخان با دست خود از هر دو چشم او را نابینا کرد سپس با حال زار و جراحات بسیار او را تحت‌الحفظ به تهران فرستاد پس از ورود به تهران میرزا محمدخان بیگلربیگی بنا به اشاره و دستور آغامحمدخان قاجار مأمور اجرای قتل او گردید و پس از کشتنش در امامزاده زید تهران به خاک سپرده شد.

پس از قتل آغامحمدخان قاجار در قلعه شوشی قراباغ در 21 ذیحجه 1211 ق. میرزا محمدخان دولو بیگلربیگی تهران بود پس از این که از کشته شدنش اطلاع پیدا کرد به اتفاق میرزا شفیع مازندرانی حصار و برج و باره شهر را محکم و دروازه‌های تهران را بست و تا ورود فتحعلی‌شاه احدی از مدعیان سلطنت را به درون شهر راه نداد و منتظر آمدن باباخان ولیعهد از شیراز شد. بیگلربیگی در این هنگام به واسطه این عمل خود خدمت شایانی انجام داد و فتحعلی‌شاه همیشه نسبت به وی قدردان بود.


[i]. در بعضی از کتب تاریخ او را به لقب رکن‌الدوله نیز نام برده‌اند.

[ii]. در نقشه شجره اولاد قره‌خان قاجار دولو پدر میرزا محمدخان بیگلربیگی قره‌خان ذکر شده است و کمان می‌رود که اشتباه باشد.

[iii]. از سال 1209 هجری قمری.

[iv]. مهدی قلی خان پسر محمد امین خان پسر فضلعلی بیک برادر فتحعلی‌شاه قاجار جد اعلای سلاطین قاجاریه بوده است. می‌گویند در موقعی که آغامحمدخان در استرآباد از رؤسای ایل قاجار قول می‌گرفت که او را بمرد و مال کمک کنند و به سلطنت برسانند عده مهمی از بزرگان ایل همین محمدخان را که بعدها به امیرکبیر ملقب شد برای سلطنت مناسب‌تر از آغامحمدخان (اخته خان) دانستند و شاید اگر گذشت و فداکاری او نبود سلطنت آغامحمدخان پا نمی‌گرفت و به همین مناسبت هم هست که بعد از یکصد و هفتاد سال این خانواده اسم تاجبخش را برای نام خانوادگی خود انتخاب و اختیار کرده‌اند.

[v]. نام زن فتحعلی‌شاه گوهرخانم بوده.

[vi]. نام زنش نوابه حاجیه بوده.

[vii]. نام زنش قجرآغا بوده.

 

منبع

بامداد، مهدی، "شرح حال رجال ایران"، انتشارات زوار، چاپ پنجم، تهران، 1378 ش.


آصف الدوله ها
یغما

نویسنده: سعادت نوری،حسین
نشریه: ادبیات و زبانها » یغما » آبان 1341 - شماره 172
(5 صفحه - از 379 تا 383)


مهدی خان فراشباشی آصف الدوله از بانک اطلاعات رجال

روابط خانوادگی

نام پدر (چدید آوران این سایت اشتباه میکند. پدر او حاج محمد باقر خان بوده)

محمد خان قاجار دولو بیگلربیگی

نام برادر

اللهیارخان دولو آصف الدوله

توضیحات بیشتر

·         ملقب به «آصف الدوله» که بیشتر عمر خود را در آذربایجان و در دستگاه مظفرالدین میرزا ولیعهد سپری کرد. در سال 1303ق به سمت فراشباشی مظفرالدین میرزا ولیعهد رسید و تا سال 1309ق در آن سمت باقی ماند. در عهد ولیعهدی محمدعلی میرزا نیز عهده دار همین سمت بود.

·         در سال 1311ق ملقب به «آصف السلطنه» شد.

·         در سال 1311ق مامور آوردن ملکه جهان، دختر کامران میرزا نایب السلطنه، زن محمدعلی شاه به تبریز شد.